گردهمایی آنلاین مطالعه شبکه‌های اجتماعی

در یک گردهمایی آنلاین قصد داریم در مورد تحلیل شبکه اجتماعی و مطالعه علمی شبکه های اجتماعی واقعی و مجازی مباحثه داشته باشیم؛ مباحثات در قالب زنجیره کامنتی همین مطلب برگزار خواهد شد.

دوستان تا امروز ساعت 15 عصر می توانند پیشنهادات خود برای موضوع بحث را ارائه نمایند که یک مورد انتخاب گردد.

تا کنون دو موضوع زیر یکی در زمینه شبکه های اجتماعی مجازی و یکی در زمینه شبکه های اجتماعی واقعی انتخاب شده اند:

-فلسفه حلقه های گوگل پلاس و مقایسه آن با ارتباطات افراد در دنیای واقعی

-ملاحظات تحقیق علمی بر روی شبکه انتقال اطلاعات و تجارب کاری در سازمان ها

دوستان می توانند در قالب کامنت پایین این مطلب رای خود را در مورد این دو موضوع و یا پیشنهاد جایگزین خود را مطرح کنند

شما هم دعوتید !


56 پاسخ به ‘گردهمایی آنلاین مطالعه شبکه‌های اجتماعی

  1. موضوع اول به نظرم جای بحث داره؛ امیدوارم استقبال خوبی از این گردهمای بشود. موضوع مبتلابه امروز جامعه ما است.

    1. بنده نیز امیدوارم استقبال مناسبی از این گردهمایی شود و مباحث ارزشمندی طرح گردد.
      در مورد مبتلابه جامعه امروز ایران بودن باید دید نظر دیگر دوستان نیز چنین است یا نه، بنده که موافقم و برای همین یکی از موضوعات را آن قرار داده ام

  2. من تمایل بیشتری به موضوع اول دارم و بنظرم موضوع بسیار جالبی ست. باتوجه به فزونی عضویت در شبکه هایی چون پلاس و فیس بوک می توان با رویکردی قیاسی،شبکه های مجازی را با حلقه های واقعی مقایسه نمود و در زمینه ی کارکردها و پیامدهای آن بحث کرد. خصوصا اینکه شبکه های مجازی اغلب به عنوان جایگزینی برای شبکه های واقعی درآمده اند!

    1. در مورد موضوع اول موافقم و میتوان به مقایسه آنها پرداخت ولی در مورد اینکه می فرمایید شبکه های اجتماعی مجازی اغلب به عنوان جایگزینی برای شبکه های واقعی درآمده اند به نظرم باید بسیار محتاطانه و بدون تعمیم دهی قضاوت کرد؛ برای اینکه میان اقشار خاصی از جامعه خودمان این اتفاق افتاده و یا به عنوان یه ابزار ارتباطی گهگاه تا حدی جایگزین شده اما افراد شبکه های ارتباطات واقعی خودشون رو هم اغلب حفظ می کنند

    2. در مورد حرف شما من به الگوگیری ها و تقلیدهای بسیار زیادی که این روزها با اضافه شدن یک امکان به فیس بوک توی گوگل پلاس رخ میده و یا بالعکس موافقم که بسیار شبیه هم شدن و کارکردهاو پیامدهای شبیهی پیدا کردن و میشه اونها رو مقایسه کرد

  3. خوب طبق نظرات اعلام شده دوستان در صفحه گوگل پلاس دعوتنامه گردهمایی آنلاین و اینجا، موضوع اول طرفداران بیشتری داره؛ به عنوان نقطه آغاز بحث، دوست دارم از دوستان سوال کنم که فکر می کنند اینکه امکان دسته بندی ارتباطات و یا قراردادن اون توی حلقه هایی رو داشته باشیم، تا چه حد با دنیای واقعی و ارتباطات افراد در جامعه تناسب داره؟ آیا توی دنیای واقعی هم ما می تونیم همچین کاری انجام بدیم؟ و یا کسانی هستند که این کار رو انجام بدهند؟ چطور؟

    1. من به شخصه توی دنیای واقعی با برخی از ارتباطاتم خوب بیشتر وقت می گذرونم، یا مثل بیشتر آدم های دیگه برخی از مسائل رو با یه سری از دوستام طرح می کنم با یه سری دیگه نه، اما مرزهاشون خیلی دقیق و شفاف نیست، یا مثلا همپوشانی هم دارن

  4. یکی از موضوعاتی که اساسی جاش خالیه بررسی قوانین شبکه های اجتماعی سایت های میزبانی و فروم ها و بلاگ سرویس هاست …اگه موافق باشید موضوع بعدی آنلاین بررسی این سرفصل باشه

    1. من موافقتم رو اعلام می کنم؛ این موضوع رو من در قالب دیوارهای شیشه ای همیشه با دوستان طرح میکنم، منظورم هم دقیقا مرزهایی هست که برای فعالیت و حضور کاربران در شبکه های اجتماعی مجازی کشیده شده حالا با محدودیت های پلتفرم و یا سخت افزار و یا محدودیت های درج شده توی پرایوسی پولیسی و … و خیلی از کاربران به اونها یا توجه ندارن یا بدون بررسی کل اونها رو می پذیرند.
      مثالی از این قضیه رو توافق نامه عضویت و قانون ارتباط فیس بوک با کاربران می دونم، اونجا دقیقا اشاره می کنه که شما اجازه می دهید که فیس بوک اطلاعات به اشتراک گذاشته شما و فعالیت هاتون رو در صورت دلخواه مورد استفاده تجاری قرار بده.

  5. خوشحالم که این موضوع مورد توجه قرار گرفت اما باید بگم که همچنین مدل ارتباطی در دنیای واقعی موجود هست و همچنین مباحثی بیشتر در مطالعات ارتباطات میان فرهنگی و میان فردی بیشتر نمود دارند حالا اگر حدس زدید کدوم کشور دارای این مدل ارتباطی با چند حلقه هست؟

    1. منظورتون این هست که کشوری وجود داره که در فرهنگ اونها کامل این ارتباطات مبتنی بر حلقه ها و دارای مرز مشخص جا افتاده و یه عنصر فرهنگی پذیرفته شده است ؟
      لطفا بیشتر توضیح بدید

      1. اگر ما حلقه های گوگل پلاس را سازمان اجتماعی این شبکه بدونیم تنها کشوری که دوایر ارتباطی رو برای ارتباطات میان فردی و اجتماعی در خودش گنجونده کشور چین هست البته نه به این صورت که افراد ، قدرت قطع ارتباط و یا به بیان دیگر عضویت موقت داشته باشند.

      1. جالب هست تنها کشور دیگری که مقابل سازمان اجتماعی چین قرار میگیره ایالات متحده آمریکاست که تقریبا هیچ حدومرزی برای ارتباطات میان فردی در اجتماع نداره و افراد می تونند براحتی در هر سطحی که خواستند با افراد مورد نظر خودشون ارتباط برقرار کنند.

  6. در حلقه های پلاس امکان اینکه یک فرد را در چند حلقه دسته بندی کنیم وجود داره ..در واقع این تقسیم بندی های حلقه ای نشات گرفته از نقش ها و چند نقشی بودن ما در جهان واقعی داره ..در واقع یک نفر می تواند هم به عنوان همکار شما باشد و هم دوست صمیمی شما …با این تقسیم بندی ها در عمل شما میان نقش های شما در مقابل این افراد تمایز قائل می شوید..پس می توانید با توجه با آنچه که از نقش شما انتطار می رود عمل کنید..در واقع وقتی یک مطلب برای همه قابل رویت باشد به این معنی است که از نظر شما تفاوتی نمیکند که این مطلب را یک اشنا بخواند یا غریبه ..اما با تقسیم بندی در قالب حلقه های پلاس هم می توانید قسمت های خاصی از هویت خود را با توجه به افرادی که در دنیای واقعی با آنها در تعاملید بازنمایی کنید و هم می توانید بسیاری از کلید واژه های فکری و رفتاری که در مطالبی که به صورت عموم قابل رویت برای همگان هستند از دایره های خاص دریغ کنید و تنها کدهای متناسب با هر حلقه را اشکار کنید

    1. این درسته، اما من فکر می کنم در دنیای واقعی و در ارتباطات واقعی جاری در جامعه افراد کمتر مبادرت به این کار می کنند، منظورم این هست که عده ای از نزدیکان فرد وجود دارند که بیشتر مباحث با اونها طرح میشه، اما دیگر مباحث میان همه به طور عام وجود داره و محدودیت کمی در اشتراک اطلاعات گذاشته می شه

      1. علاوه بر این نکته ای که شما عرض کردید باید غافل نشیم که ما برای ارتباطات مجازی خودهم دسته بندی ارائه میکنیم..یعنی افرادی را در نت به عنوان مثلا وبمستر میشناسیم و برخی افراد را به عنوان آی تی من ها ..حتی از لحاظ جناحی هم تقسیم بندی های رایج شده پس از انتخاب 88 بسایر به چشم میخورد به عنوان مثال جنگ نرمی ها یا ارزشی ها …این چند دستگی ها مسلما رفتارهای گوناگون را در برابر هر کدام از این حلقه ها می طلبد.. حتی برای کسانی که نمی شناسیم با توجه به نوشته هایشان دست به قضاوت زده و در یکی از حلقه ها جایشان می دهیم ..حتی من شنیده ام که فردی یک حلقه دارد برای اینکه افراد را قرنطینه کند و یک مدت نوشته هایشان را در نظر داشته باشد و سپس در حلقه ی متناسب خود جای دهد

      2. در مورد دسته بندی های شکل گرفته در وب موافقم که بعد از این اتفاقات که فرمودین بسیار پر رنگ تر از قبل هم شده، ولی نکته مد نظر بنده این هست که در دنیای واقعی این مرزبندی ها و جدایی گزینی افراد کمرنگ تر رخ میده، به عنوان مثال ممکنه چند نفر از همین گروه هایی که شما مثال زدین توی یه آپارتمام با هم همسایه باشن و در برخی فعالیت های اجتماعی مشترک مثلا توی یه افطاری یا یه مهمانی هم با هم حضور پیدا کنن، اما تو فضای مجازی این مرزها بسیار پررنگ تر میشه، برای همین مثال شبکه های اجتماعی که این روزها زیاد هم ایجاد شدن توی ایران رو می زنم که در مقایسه با شبکه های پر کاربر خارجی فرقشون اینه که از ابتدا مرز میان کاربران می کشن و برخی رو فیلتر می کنن که جذب و عضو اون شبکه اصلا نشن در صورتی که در نمونه های خارجی که اینجا مورد بحث هستن پلتفرم برای همه اعضا مشترک هست و مرز زیادی کشیده نمیشه، اگه هم مرزی باشه با همون چارچوب های شیشه ای کشیده میشه که به چشم نمیان

      3. در پاسخ شما باید بگم که شبکه های اجتماعی با یک بیزینس پلن وارد میدان می شوند … در واقع جذب حداکثری برای دستیابی به اهداف اقتصادی از طریق کثرت یوزر و بازدید مد نظر یک مدیر شبکه اجتماعی است …اما در ایران و پس از وقایع 88 شبکه های اجتماعی شکل گرفته که به گفته شما با مرزبندی و تعین خاصی شکل گرفته اند و در عمل افراد خاصی که آن نشان هویتی شبکه اجتماعی را قبول دارند وارد آن می شوند نه برای کسب در آمد بلکه برای جریان سازی و موج سواری بر آنچه که از شبکه اجتماعی زمان انتخابات ترسیم شده بود و با پشتوانه مالی یک نهاد پا به عرصه نهادند.. در واقع هدف انها کسب درامد نه بلکه اتفاقا همین مرزبندی ها و تولید جریان بود

      4. نوع نگاه هر شخص با هر پیش فرض ارتباطی در جامعه خودش ، مطمئنا تفاوت هایی رو در بکارگیری امکانات ارتباطی ایجاد می کنه ولی با فراگیری شبکه ای مثل گوگل و افزایش وجهه این شبکه ها در رخدادهای اجتماعی ، نمیشه پیش زمینه صرفا تجاری رو برای شکل گیری این شبکه ها دونست .

      5. درسته، در مورد گوگل خودش در میشن اولیه اش اشاره می کنه که هدف اصلی کلیه خدمات و محصولاتش جمع آوری و سازمان دهی اطلاعات جهان و بعد فروش اون به افراد هست، اما مسئله دقیقا همینجاست که همه افراد در تمام دنیا، نه عده خاصی که ویژگی های خاصی داشته باشن، یعنی میشن و هدف اولیه خودش رو محدود نمی کنه و همه افرادی که می بینید با علایق و سلایق متفاوت اونجا میان و از این خدمات استفاده می کنن و همانطور که شما گفتین استفاده ارتباطی خاص مدنظر خودشون رو می برن

  7. منم موافقم که مثلا شبکه های اجتماعی ایرانی که این روزها بالا اومدن، از اول می گن که مثلا ارزشی ها بیان اینجا عضو بشن، که البته توی نمونه خارجی مثلا شبکه حرفه ای در مورد کار و شغل مثل لینکداین و زینگ هم اینطوری هستن

    1. نکته ای که در مورد شبکه های اجتماعی حرفه ای و دارای موضوع تخصصی مثل لینکداین یا زینگ فرمودین درست هست، مثال دیگه اون شبکه های اجتماعی کتاب محور یا علم محور مثل ریسرچ گیت و شلفاری و… هست، اما اونجا هم باز محدودیت میان کاربران نمی کشن، مرزی بین کاربران با هم دیگه قائل نمی شن، بلکه به قول خانم مطهره می گن که بیزینس پلن شبکه ما این هست که در این حوزه فعالیت کنیم، و شبکه موضوع فعالیتش این هست نه اینکه این نوع کاربران با این نوع ویژگی و علاقمندی نیان یا حتما اینطور آدم ها عضو شن.

    1. بله، با این طیف آشنا هستم، منظورتون این هست که در این جا هم طیف بندی وجود داره که و نمیشه صفر و یک گفت ؟ اگر منظورتون این هست موافقم، نمیشه کامل مرز کشید میان افراد، اما همانطور که در کامنت قبلی گفتم و در مطلب گام های آغازین ایجاد شبکه اجتماعی هم اشاره کردم تکلیف شبکه از ابتدا با خودش و کاربرانش باید مشخص باشه، به معنای اینکه می خواد در چه موضوعی و حوزه ای فعالیت کنه که معمولا محدود هم نمیشه طرحش کرد.

      1. ر طیف بوگاردوس که فاصله اجتماعی رو میسنجه .. در واقع یک طرف اون رو میتونیم بگیم علاقه مندی/پذیرش/مطلوب و طرف دیگر اون انزجار/رد/نا مطلوب.. و چون درجه بندی طوری هست که منطقا اگر قسمت بالایی طیف(در واقع حد پایین) رو قبول نداشته باشی پس در نتیجه به صورت عقلایی با بقیه گزینه های طیف هم مشکل داری …برای مثال وقتی حاضر نیستی با یک یهودی همسایه باشی مسلمن دختر هم به یهودی نمیدی و همسفره نمیشی..درباره حلقه های ما نوع رفتار ها هم میتوان کمی از طیف بوگاردوس بهره گرفت.. اتفاقا موضوع پژوهش جالبی میشه که وقتی مطلبی را با یک حلقه که بایکوت شده است درمیان نمیگذاریم ایا سایر رفتارهای ما به تبع آن شکل میگیرد؟ ایا میان رفتارهای ما با حلقه های موجود در پلاسمان با رفتارهای ما در دنیای واقعی مان متفاوت است؟ یا این دو از هم تاثیر میپذیرند؟

  8. همانطور که در نظرات قبلی گفتم اعتقاد دارم که سازمان اجتماعی گوگل پلاس و یا سایر شبکه های اجتماعی مبتنی بر ابعاد ارتباطات میان فرهنگی و سازمان های اجتماعی هستند مفاهیمی چون فردگرایی ، جمع گرایی ، عضویت دائمی یا موقت در گروه ، کسب وجهه مطرح می شوند.

    1. وقتی بنیان شبکه اجتماعی را بر مبنای ارتباطات میان فردی میذاریم به نطر شما چه نتایجی برای من که یک مدیر شبکه اجتماعی هستم داره؟ در واقع مزیت ارتباط بین فردی محور بودن شبکه اجتماعی نسبت به شبکه اجتماعی فرد محور چیه؟ آیا الان با توجه به شبکه های اجتماعی موجود شبکه اجتماعی فرد محور داریم؟

      1. در مورد اینکه شبکه اجتماعی فرد محور بنیان کل شبکه باشه، اتفاقا می خوام تاکید کنم که شبکه ای مثل فیس بوک کامل بر اساس شبکه های کوچک فرد محور و یا ایگونتورک های افراد شکل گرفته و به جای کنونی خودش رسیده، و برای شما به عنوان مدیر شبکه هم این مزیت رو داره که دقیقا بدونید می خواین مثلا میان کدام نسل ها و افراد با چه موضوعی ارتباط برقرار کنید و مزیت نسبی شما به دیگر شبکه های موجود و فعال چی هست؟ در این صورت مثلا من می دونم که اگه می خوام با واسطه تصویر ارتباط برقرار کنم باید برم پینترست، اگه می خوام با دوستان و حلقه اول ارتباطات خودم باشم برم فیس بوک، اگه می خوام ترندهای مختلف مطالب و محتوا رو ببینم می رم توییتر اگه می خوام ارتباط تخصصی کاری داشته باشم با هر کسی توی دنیا می رم لینکد این و زینگ

    2. من از این صحبت شما و اینکه می فرمایید بر ابعاد ارتباطات میان فرهنگی و سازمان های اجتماعی این برداشت رو دارم که دقیقا نمی توان وطن و یا زبان خاص برای این شبکه ها تعیین کرد، به عنوان مثالی بارز در این زمینه شبکه تخصصی کاری و حرفه ای زینگ در آلمان شکل گرفته و بیشتر اعضای فعلی اون هم از این کشور هستن و اولها فقط زبان انگلیسی و آلمانی داشت، اما جالبه که امروز دیگه اصلا نمی شه گفت که متعلق به آلمان هست، و در زمینه اهداف هم واقعا محدود نیست، اما تکلیف من کاربر رو از اول مشخص کرده که مثلا در زمینه حرفه ای و کاری اینجا ارتباط برقرار کن و طبق شعارش یه رزومه آنلاین ایجاد کن که افراد با تخصص هات آشنا بشن، و جالبه که مثل دیوارهای شیشه ای که بالا گفتم گونه های دیگه تعاملات عملا اونجا شکل نمی گیره، حتی ما ایرانی ها که تخصص داریم از پلت فرم استفاده خاص خودمون رو کنیم اونجا کمتر سراغ استفاده های مثلا سیاسی و یا دیگه می ریم و استفاده حرفه ای بیشتر رواج داره

      1. دو تا نکته: اول اینکه لزوما اهدافی که در ابتدا مشخص میکنیم همون ها باقی نمی مونن حتی میتوانند در مسیر و ازمون خطاها تغییر کنند و یا دگرگون بشند …دوم اینکه کاربران می توانند طبق نیازها و اهداف خود که لزوما همسو با مطلوبات و اهداف مدیران نباشد عمل کنند و البته با توجه به خدماتی که اون شبکه در نظر گرفته در اون چارچوب بخان عمل کند

      2. درسته و ویژگی یه سیستم پویا مثل شبکه اجتماعی مجازی این هست که اهدافش رو مرتب مورد بازبینی قرار بده و تغییراتی در اون ایجاد کنه اما این تغییرات دامنه دارن، منظورم این هست که به یکباره نمیتونن کامل عوض بشن، و لازم هست که از اول سیاستگذاری اولیه و کامل و مدون انجام بشه که به فراخور تغییرات بعدی یه مقدار کمی اصلاح بشه و این شبکه های موفق فعلی هم می بینیم که علی رغم تغییراتی که دارن اما سیاستهای اولیه شون توی کل سالهای فعالیتشون به نسبت با ثبات و یکسان باقی می مونه، مثلا گوگل توی تمامی محصولات و خدماتش این هدف جمع اوری و سازمان دهی اطلاعات جهان رو داره و کامل قابل مشاهده هست؛ و در مورد کاربران درسته که اونها می توانند طبق خواست و هدف خودشون از امکانات شبکه استفاده کنند اما سناریویی که من به عنوان مدیر یا راهبر شبکه می چینم هست که مشخص می کنه کاربران چه امکاناتی داشته باشن یا نداشته باشن و با چه دیوارهای شیشه ای فعالیت های کاربران رو محدود کنم

  9. واقعیت این هست که در تمام جوامعی که فردگرا یا جمع گرا هستند ارتباطات میان فردی انجام می گیره و اعضای اون جوامع عادت می کنند که سازمان اجتماعی خودشون رو قبول کنند ولی در شبکه اجتماعی مثل گوگل مخصوصا با داشتن حلقه های ارتباطی و قدرت تفکیک در نوع و میزان ارتباطات می تونم بگم که شاید یک الگو برداری از مدل ارتباطی و سازمان اجتماعی چند کشور باشه : کشور چین و ایالات متحده آمریکا
    فقط با این تفاوت که سعی شده یک مدل ارتباطی قوی تر و بی نقص تری ارائه بشه.

  10. جامعه شناس مشهور چینی فی ایکسیاتونق در سال 1930 در مطالعات فرهنگیش در رابطه با نوع سازماندهی اجتماعی فرهنگ چینی ، این فرهنگ را به عنوان یک سری از دوایر متحد المرکز معرفی کرده است که خانواده به عنوان مرکز آن قرار می گیرد . والدین ، پدر بزرگها و مادر بزرگها ، خواهران و برادران ، زوج ها و زاد و ولد به عنوان هسته مرکزی در نظر گرفته می شود .که دایره بعدی شامل همسران خواهران و برادران ، عمه ها ، دایی ها ، خاله ها و عموها و فرزندانشان و بالاخره فرزند خوانده ها است . دایره بعدی شامل دوستان بسیار صمیمی مانند دوستان مدرسه است و دایره های بعدی شامل همکاران ( یا همسایگان در چین امروزند )هستند که به طور خاص مورد اطمینانند و کسی در این دوایر جا می گیرد که ممکن است تحت تعهد ارتباطی با آنان قرار بگیرد. اگر شخصی به خاطر افتراق جغرافیایی یا مایتی در خارج این دوایر باشد مسئولیتی در برابر نیازهای آنان ندارد اما آنهایی که در درون دوایرند بر اساس نزدیکی و دوری به مرکز، مسئولیتهایشان فرق می کند. سازمان و تنظیم اجتماعی در چین دارای ثبات بوده چون افراد الگوی دوایر متحد المرکز را می شناسند و آن را به عنوان یک راهکار می دانند . برای مثال اگر شما بخواهید با کسی ارتباط برقرار کنید مطمئنا تعهدی را بوجود می آورد

    1. در این مورد که شما فرمودین، من به طوایف و قبایل و ایل هایی که در ایران هستن اشاره می کنم، اونها هم به گونه ای این نوع دوایر و تعهد افراد نسبت به کلیه افراد حاضر در ایل خودشون رو دارن که لازم هست حمایت و پشتیبانی نسبت به هم داشته باشن و دقیقا سلسله مراتب تصمیم گیری و امر و نهی مشخص وجود داره و اطلاعات در قالب این دوایر به اشتراک گذاشته میشه

  11. اما از نظر باومن روابط امروزی شبکه ایست یعنی به جای پارتنر از نتورک بحث میشه …چیزی که باومن بیان میکنه که افراد از رابطه گریزانند زیرا نمیخوان تعهد بدن …و مزیت این روابط شبکه ای جدید را در راحتی گسستن از اونها میدونه در واقع با فشار کلید حذف اون رابطه رو حذف میکند…با توجه به بحث هایی که درباره مدرنیته سایل و عشق سیال میکنه در واقع هیچ تعهدی بلند مدت نیست

  12. جالبه ، واقعیت این هست که ریشه این نوع تفکر من ناشی از همکاری در ترجمه کتاب ارتباطات میان فرهنگی کسب و کار در سطح جهانی از آیریس وارنر هست ، در واقع اعتقادم این هست که در یک محیط واقعی اگر افرادبه فرهنگ فرد مقابل شناخت داشته باشد مشکلی پیش نمیاد ولی در دنیای مجازی این مسئله چگونه می تونه حل بشه ، آیا نیاز نیست تا یک سازمان اجتماعی منسجم و توانا را برای ارتباطات اعضا تدوین کرد؟

    1. در پاسخ میخام از تعبیر دست نامرئی آدام اسمیت استفاده کنم که لزوما نیاز به تدوین یک سازمان اجتماعی و یا مجموعه قواعد دیکته شده از بالا نیستیم بلکه روابط خود این قواعد و نوع ارتباطات و توقعات رو میسازند ..در واقع دستی نامرئی خود بر روابط اعضا احاطه داره و اونها رومیچرخونه و قواعد مشخص میشن

      1. در مورد دست نامرئی آدام اسمیت، باید اشاره کنم که تا جایی که من خاطرم میاد مثلا در مورد اقتصاد اسمیت اشاره می کرد که اقتصاد رو رها کنید که خود ارتباطات اقتصادی به تعادل برسند، اما در اینجا منظور من از دیوارهای شیشه ای محدودیت ها و دستکاری هایی هست که مدیران شبکه یا سیاستگذاران انجام می دن اما لزوما هم آشکارا بیان نشده ولی فعالیتها و گستره و محدوده استفاده کاربران از امکانات شبکه رو محدود و مشخص می کنه حالا شاید جایی دقیقا ذکر هم نشن اما لازمن که از اول مشخص باشن

      2. بله حتما، در قالب موضوع پیشنهادی شما که قوانین و چارچوب های فعالیت شبکه های اجتماعی مجازی بود میشه این مفهوم دیوارهای شیشه ای محدود کننده اما نامرئی رو هم در قالب یک گردهمایی آنلاین دیگه مطرح کرد که دوستان در موردش مباحثه داشته باشن.

  13. ضمنا مطهره جان این تصور من و شماست که به خاطر سازمان اجتماعی سنتی و در بعضی اوقات عمودی ، نیاز به ارتباطات افقی پیدا کرده ایم ولی برای یک اروپایی و بویژه آمریکایی که تعهدی در ارتباطات میان فردی برایشان وجود ندارد شاید بصورت دیگری اهمیت داشته باشد.

    1. فکر میکنم نگاه رادیکالی نسبت به تعهد یک اروپایی یا امریکایی دارید… در واقع روابط دموکراتیک است نه بی تعهد ..صحیح اینه که بگیم روابط همچون کالا شده است

      1. من هم فکر می کنم که نمی توان رادیکالی به روابط و تعهدات نگاه کرد، به نظرم نوع اونها متفاوت هستن اما اصل همه مشترک هست، مثال اون هم در مورد قسمت های مختلف ایران که تعصب یا تعهد یا مثلا قومیت خواهی اصلی مشترک با جلوه ها و نمودهای متفاوت و گهگاه کم و زیاد در قالب یک طیف در موقعیت های جغرافیایی متفاوت هست اما همه جا اصل اول و اساسی اون مشترک هست

  14. نه ، واقعیت این هست که من با پیش فرض شخصی وارد این مبحث نشدم و بیشتر پیش فرض هام بر اساس تعاریف ارتباطات میان فرهنگی و عکس العمل جوامع در هر بعد هست ، اگر هم از دو کشور نام بردم دلیلش به خاطر تعارضات بالای این دو فرهنگ هست ، همین . از نگاه دیگر هم همه روابط اجتماعی برای دست یافتن به اهداف اجتماعی هست بنابراین اگر در خوشبینانه ترین حالت هدف گوگل پلاس رو تسری بخشیدن به ارتباطات جهانی بدونیم باز هم در این حالت ، خط و مرزهای اجتماعی در این فضای مجازی برای کسب نتیجه لازم هست و در نگاه دیگر هم حتی اگر هدف رو کسب و کار بدونیم باز هم یکسری عناصر ارتباطاتی باید تعریف بشند

    1. وقتی رفتارهای خاصی تکرار بشند خودشون به یک هنجار تبدیل میشن ..البته انقدر خام نگاه نکنید..افرادی که در شبکه های اجتماعی حضور دارند در یک فرهنگی و هویت ملی زندگی می کنند که بسیاری از قواعد شکل گرفته به صورت اموخته نسلی به آنها انتقال داده شده و درونی شده و اجرا می شود ..پس هنگامی که پا به فضای مجازی میگذاریم یک شهروند خالی الذهن و بدون پشتوانه فرهنگ و اجتماع نیستیم .. درست است که بازتعریف هایی در برخی از مفاهیم واقعی در فرهنگ فضای مجازی رخ می دهد و ان هم عقل و تجربه و رفتار افراد درگیر با آن به آن شکل می دهند..من تاکید شما را بر شکل گیری یک سازمان اجتماعی در محیط مجازی را متوجه نمی شوم.

  15. باز هم تکرار می کنم شاید در جهان واقعی ، من با مطالعه نوع فرهنگ یک جامعه مثلا آمریکا یا چین می تونم خودم رو برای کسب و کار و ارتباطات میان فرهنگی آماده کنم و با احترام گذاشتن به فرهنگ شخص مقابل و صد البته شناخت کافی ، چرا که در بیشتر اوقات احترام گذاشتن بدردنمی خوره چرا که تعابیر متفاوت هستند به امور تجاری و تعاملاتم با شخص مقابل انجام دهم ولی در محیط مجازی راه حل چیست ؟ جز اینکه تدوین سازمان اجتماعی منطقی و قدرتمند که می تونه از هر مولفه فرهنگی قوی هر کشوری برداشت شده باشه.

    1. به نظرم این تدوین سازمان اجتماعی منطقی و قدرتمند مناسب هست و می تونه راهگشای فعالیت یک شبکه اجتماعی مجازی باشه اما نمی تونه از مولفه های فرهنگی قوی هر کشور در داخلش داشته باشه، به نظرم لازمه که بیشتر به سمت مشابهت های فرهنگ ها و کلا نوع بشر حرکت کنه تا جزئی نگری زیاد باعث نشه نسبیت فراوان در اون رخنه کنه و جمع بندی این سازمان ممکن نباشه، مثال این قضیه رو هم توجه به ویژگی های ارتباطات نوع بشر و خواستها نیازهای ارتباطی اون می دونم که همه می خوان مثلا با آشنایانشون ارتباط داشته باشن فارغ از فرهنگ و جغرافیای خاص اونها و فیس بوک این رو محور اصلی فعالیت خودش قرار می ده که به گونه ای به زبان تمامی این افراد سخن گفته باشه

  16. به دوستان شرکت کننده خسته نباشید می گم و از مسئولان سایت درخواست دارم اطلاعات و آگهی شرکت در گردهمایی آنلاین بعدی رو به همراه موضوع اون حداقل یک هفته قبل از برگزاری از طریق ایمیل مشترکان سایت و یا شبکه های اجتماعی مجازی اطلاع دهند،

    بسیار استفاده کردم از نظرات دوستان
    موفق باشید

    1. جناب آقای حسن زاده عزیز، ضمن تشکر از لطف شما و نظرات ارزشمندی که بیان فرمودید، آگهی و اطلاع رسانی شرکت در این گردهمایی از طریق شبکه های اجتماعی مجازی فیس بوک، گوگل پلاس و توییتر و نیز از طریق درج در هممین سایت اطلاع رسانی شده بود، اما حق با شماست، انشاالله در گردهمایی بعدی از یک هفته قبل تلاش می گردد اطلاع رسانی انجام شود که دوستان امکان برنامه ریزی برای شرکت را داشته باشند. و تلاش می شود این اطلاعات به ایمیل مشترکان نیز ارسال گردد؛ با تشکر از پیشنهاد کاربردی و مناسب شما.
      موفق باشید

  17. از دوستان گرامی که در این گردهمایی آنلاین که هر چند مختصر و کم تعداد اما با عمق و گستره اطلاعات زیاد برگزار شد، حضور بهم رساندند کمال تشکر را دارم، امیدوارم جلسه بعدی با موضوعات پیشنهادی دوستان به نحو گسترده تر و فعال تری برگزار گردد.

    با تشکر فراوان و آرزوی موفقیت دوستان
    گروه تحلیل شبکه اجتماعی

  18. منظور من بودن مولفه های فرهنگی از هر کشور نیست به صورت خلاصه بخواهم مطرح کنم منظور من این هست که بر اثر تجارب کسب شده از ارتیاطات میان فرهنگی در دنیای واقعی می توان مولفه های فرهنگی قوی و کارا را بدون در نظر گرفتن کشور خاستگاه آن وارد مطالعات دنیای مجازی کرد به قول دوستمان مطهره خانوم ، افراد شرکت کننده در گوگل پلاس دارای پیش فرض های فرهنگی هستند ولی در تعاملات مجازی ، زودتر و با حساسیت بسیار کمتری ، مولفه های فرهنگی جدید را می توانند اخذ کنند. بنابراین شالوده تفکر من به اهمیت نیاز های انسانی در هر دو جامعه واقعی و مجازی برمی گرده که می تونه با مطالعات و علم داشتن به کم و کیف نیازهای انسانی ، در تدوین یک شبکه مجازی موثر باشه.
    از خدمت دوستان بسیار استفاده کردم و امیدوارم ادامه همچنین مباحثی در دنیای واقعی نیز با فرصت و طمانینه بیشتری امکان پذیر باشه
    ممنون از شما آقای اکبری تبار و مطهره عزیز

  19. سلام می خواستم بگم موضوع پایان نامه من در مورد تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر سبک زندگی دانشجویان هست اگر در این زمینه مقاله هست به من معرفی کنید

برای فاطمه پورمعصوم پاسخی بگذارید لغو پاسخ